روزنامه انگلیسی تایمز روز سه شنبه با اعلام این موضوع تأکید کرد: موافقت داعش با بازگشت این افراد به انگلیس، نگرانیهایی را درخصوص برنامه این عناصر برای اجرای عملیات انتحاری به وجود میآورد.
بر اساس این گزارش، مسئولان نهادهای مبارزه با تروریسم در انگلیس، در حال بررسی اسنادی هستند که طبق آنها داعش به عناصر انگلیسی خود اجازه بازگشت داده است.
تایمز خاطرنشان کرد: این اسناد جزو هزاران سندی هستند که سایت روزنامه سوری "زمان الوصل" آنها را منتشر کرده است.
در این اسناد ادعا شده است که داعش به عناصر خود به دلایل مختلفی مانند کار و یا مسائل خانوادگی، اجازه می دهد به کشورهایشان بازگردند.
به گزارش العالم، این روزنامه نوشت: در یکی از این اسناد، یک انگلیسی به نام "سعید حمید" که از عناصر ناشناس داعش است اجازه گرفته است که به کشورش بازگردد، ولی برگه های او پس از کشته شدنش بازگردانده شد.
حمید در سن 21 سالگی به پدرش گفته بود که یک هفته با دوستش به تعطیلات می رود، ولی هیچگاه بازنگشت.
البته حمید به داعش دروغ گفته بود و در فرمهایی که به او داده بودند نوشته بود که یتیم است و می خواهد به عنوان معلم انگلیسی و یا در بخش رسانه و یا رایانه فعالیت داشته باشد. داعش 6 ماه پس از خروج حمید از انگلیس، عکسی را از جسد او منتشر کرد.
رهبر انقلاب، نگاه ایران به ایتالیا را
نگاهی مثبت و خوشبینانه خواندند و افزودند: البته ما این نگاه مثبت را به
برخی کشورهای اروپایی نداریم، زیرا نگاه آنها فقط به امریکاست تا طبق
دیکته او عمل کنند.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سهشنبه) در دیدار آقای «متئو رنتزی» نخستوزیر ایتالیا با اشاره به روابط خوب دو کشور در گذشته و استقبال از افزایش همکاریها، مشکل و ضعف رفتوآمدهای اخیر هیئتهای اروپایی به ایران را محسوس نبودن نتایج عملی مذاکرات خواندند و خاطرنشان کردند: نگاه ما در همکاری با ایتالیا و دولت شما، نگاهی متفاوت و مثبت است و امیدواریم این سفر نیز در جهت تقویت همین دیدگاه باشد.
حضرت آیت الله خامنهای رفتار ایتالیا را در دوران اِعمال تحریمهای تحمیلی علیه ایران، منطقیتر از برخی کشورهای غربی برشمردند و گفتند: جمهوری اسلامی از پیشرفت روابط با ایتالیا در زمینههای مختلف بهویژه در بخش همکاریهای اقتصادی استقبال میکند.
رهبر انقلاب، مسئله مهم در رفتوآمد و مذاکرات خارجی را عملیاتی و اجرایی شدن توافقات خواندند و خاطرنشان کردند: بعضی دولتها و شرکتهای اروپایی در رفتوآمد به ایران و مذاکره هستند اما محصول این مذاکرات تاکنون محسوس نبوده است!
رهبر انقلاب افزودند: عدهای تقصیر این مسئله را به گردن امریکاییها میاندازند که با توجه به سابقه و رفتار آنها این ارزیابی قابل قبول به نظر میرسد، همچنان که اکنون نیز در اجرای تعهدات خود در مذاکرات هستهای آنچنان که باید، عمل نمیکنند و با اظهارات و اقداماتشان، طرفهای مقابل را از همکاری با ایران میترسانند.
رهبر انقلاب، با اشاره به اولین سفر اروپایی آقای روحانی رئیسجمهور کشورمان به ایتالیا، نگاه ایران به ایتالیا را نگاهی مثبت و خوشبینانه خواندند و افزودند: البته ما این نگاه مثبت را به برخی کشورهای اروپایی نداریم، زیرا نگاه آنها فقط به امریکاست تا طبق دیکته او عمل کنند.
ایشان مبارزه با تروریزم را موضوع دیگری در همکاریهای دو کشور دانستند و گفتند: تعدادی از کشورهای اروپایی از بعضی گروههای خشن تروریستی تا مدتها حمایت میکردند و امروز موج خطرناک و فراگیر تروریزم به اروپا نیز رسیده است.
حضرت آیت الله خامنهای کمکهای مالی و تسلیحاتی امریکا به گروههای تروریستی را از موانع حل مسئله تروریزم برشمردند و افزودند: اخبار مستند و دقیقی از کمکهای امریکا به داعش و برخی گروههای تررویستی دیگر وجود دارد و همین حالا هم که ائتلاف ضد داعش تشکیل دادهاند، برخی دستگاههای امریکایی بهشکل دیگری در حال کمک به داعش هستند.
رهبر انقلاب با تأیید اظهارات نخستوزیر ایتالیا در خصوص «مبارزه فرهنگی با تروریزم در کنار مبارزه نظامی و مالی» خاطرنشان کردند: دستگاههای عظیم تبلیغاتی در دنیا که تحت سلطه سیاستمداران غربی هستند، به بهانه اقدامات عدهای شرور و تروریست، اسلام ستیزی به راه میاندازند و توطئههای پشت پرده سیاسی، کار را در مبارزه فرهنگی مشکل میکند.
در این دیدار که آقای روحانی رئیس جمهور نیز حضور داشت، آقای «متئو رنتزی» نخست وزیر ایتالیا گفت: در ملاقاتهای امروز درباره مسائل مهمی بهویژه موضوعات اقتصادی صحبت کردیم و باید سازوکارهای اقتصادی و مالی را اصلاح و تقویت کنیم.
آقای رنتزی گفت: اراده ایتالیا کاملاً در جهت احترام به توافقات قرار دارد و بر همین اساس معتقدیم که با توافق هسته ای باید تحریمها علیه ایران برداشته شود و ما نیز نگران نبوده و مصمم هستیم که بر طبق قولی که دادهایم، عمل کنیم.
آقای رنتزی در ادامه با اشاره به گسترش دامنه تروریزم به اروپا، راه مقابله با آن را ریشهکنی نظامی سازمانهای تروریستی و قطع منابع مالی آنان در فروش نفت و آثار باستانی خواند و گفت: ریشهکنی داعش برای ما در اولویت قرار دارد و خرسندیم که در این زمینه نظرات مشترکی با ایران داریم.
نخست وزیر ایتالیا با ابراز تاسف از تخریب وجهه اسلام به بهانه تروریزم، گفت: امروز وقتی اقدامی تروریستی در اروپا انجام میشود، بعضی مسئولین بهجای محکوم کردن تروریزم، اسلام را محکوم می کنند و مثلاً نامزد انتخابات ریاست جمهوری امریکا در تبلیغات خود ادعا میکند مقصر مسئله تروریزم، اسلام است!
آقای رنتزی، کار فرهنگی را بخش دیگری از مبارزه با تروریزم دانست و افزود: ما باید نشان دهیم که ادیان در پی صلح، گفتوگو و همزیستی مسالمتآمیز بشر هستند و اقتدار و نقش جنابعالی بهعنوان رهبر عالی جهان اسلام در ترویج این نگاه، بسیار حائز اهمیت است.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، متن کامل این یادداشت بدین شهرح است:
شهید
صیاد شیرازی از سه جهت، اول؛ تفکر نظامی- امنیتی، دوم؛ رفتار نظامی و سوم؛
سرانجام زندگیاش، با تمام فرماندهان ارتش پس از انقلاب، متفاوت است. با
این توضیح پرسش این است که؛ آنچه او را از دیگران متمایز کرده، چیست؟
1) از رده پایین ارتش با تلاش و مجاهدت از قبل از انقلاب تا زمانی که به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد، به بالاترین رده فرماندهی رسید.
2) از نقش اولیه امنیتی در کردستان علیه ضدانقلاب آغاز کرد، اما در تفکر نظامی و استراتژی آزادسازی مناطق اشغالی در برابر تهدید خارجی، با پست فرماندهی ارتش، یکی از پرافتخارترین دوران جنگ یعنی آزادسازی مناطق اشغالی از چنگال متجاوز خارجی را در ارتش فرماندهی کرد.
3) تنها فرمانده ارشد ارتش بود که منافقین به پشتوانه صدام و استکبار جهانی، او را ترور کردند. از فرماندهان ارتش دو تن ترور شدند؛ نخست؛ شهید قرنی بود که به دست گروه فرقان ترور شد و دیگری؛ شهید صیاد شیرازی که توسط منافقین به شهادت رسید. شهید قرنی در شرایط بحرانی انقلاب و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید، اما شهید صیاد پس از اتمام جنگ و در شرایط ثبات نظام.
چرا؟ چه چیزی به او چنین جایگاه و نقشی را داد که از سوی منافقین و عراق هدفگذاری شد؟
مجموع این ملاحظات، این پرسش را طرح میکند که چه چیزی شهید صیاد را تا این اندازه متمایز کرده است؟
پاسخ به این پرسش، با تجزیه و تحلیل تفکر و اندیشههای نظامی- امنیتی شهید صیاد و رفتارهای وی در این حوزه، امکان پذیر است که متأسفانه تا کنون نه تنها درباره این شهید، بلکه درباره هیچ یک از فرماندهان شهید، انجام نشده است. چرا که بیشتر رویکرد ما خاطرهگویی بوده است.
شهید صیاد مفهوم تحول جدید با انقلاب را در روح، اندیشه و رفتار عمیقاً درک کرد. یکی از دلایل مهم آن، حضور در کردستان بود که امنیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی به عنوان نظام برآمده از انقلاب، تهدید میشد. حضرت امام، برای حل بحران امنیتی در کردستان، فراخوانی مردمی را انجام داد و ساختار امنیتی- دفاعی کشور را بسیج کرد. این واقعه به سپاه، شهید صیاد و ارتش، هویت سیاسی- امنیتی و نظامی واقعی داد.
این موضوعی است که کمتر به آن توجه شده است. برادران عزیز ارتش در کتابهای خود، حضور در کردستان را گاه بمعنای کاهش آمادگی برای حضور در صحنه جنگ ذکر میکنند که باید تجدیدنظر کنند، حضور ارتش در کردستان در اوایل انقلاب، موجب قوت و قدرت جدید دفاعی ارتش شد.
درک تحول انقلاب به چه معنا بود که چنین تأثیرات شگرفی بر شهید صیاد گذاشت و او را تحقق بخش وحدت در رفتار ارتش و سپاه و انجام عملیات در آزادسازی مناطق اشغالی قرار داد و همین امر منجر به تحقق فرمان امام و کسب پیروزی استراتژیک فتح خرمشهر شد؟ شهید صیاد مفهوم جدید قدرت را که با انقلاب ظهور کرد و مولفههای آن را با عبور از مفاهیم آموزشی در ارتش قبل از انقلاب، عمیقاً درک و عمل کرد. مسئله اساسی؛ همین تحول در مفهوم قدرت بود که هنوز هم برخی از درک آن عاجزند.
ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب، هنوز درگیر مسائل هویتی و موجودیتی بعد از انقلاب و پیامدهای آن بود، اما شهید صیاد با سرعت عجیبی از این مرحله عبور کرد و با تحول مفهوم قدرت پس از انقلاب بر پایه حضور گسترده مردم، تفکر انقلابی و دینی، در جریان یک نقشآفرینی تاریخی قرار گرفت و بعدها ارتش را در تداوم همین تحول، در جنگ و برای آزادسازی مناطق اشغالی، با نزدیک شدن به سپاه و بسیج، فرماندهی و هدایت کرد.
شهید صیاد همواره نوعی اتحاد و یگانگی را میان سپاه و ارتش دنبال میکرد. او معتقد بود: نور بسیجی همچنان که عرصه سپاه را نورانی و شعلهور کرده است. باید در ارتش نیز این نورانیّت بوجود آید. البته این اندیشه او، ظاهری نبود، به این معنی که صرفاً تعدادی بسیجی وارد ارتش شوند، بلکه به باطن میاندیشید و معتقد بود که باید اخلاق، روش، منش و رفتار بسیجی در ارتش ظهور پیدا کند تا روابط و مناسبات حاکم بر ارتش را که از گذشته باقی مانده بود، بشکند و انقلابی در ارتش ایجاد شود و جایگزین تعصب در نظامیگری و خشکاندیشی شود و روابط افسر و درجه دار و سرباز در ارتش، بر اساس برادری و اخلاق اسلامی و محبت و در عین حال صلابت، پایهریزی شود.
شهید صیاد خود یک بسیجی بود، نظم و انضباط ظاهری را در عالیترین سطح رعایت می کرد، اما لطیف و مهربان بود و با اخلاق و رفتار اسلامی خویش، دل سرباز را میربود و بسیجیان نیز که سرباز ارتش نبودند، او را به فرماندهی قبول داشتند.
شهید صیاد در سال دوم جنگ به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد و به دلیل اینکه سال اول را با جرأت و مستدل نقد و از آن به عنوان دوران تلخ یاد میکرد، تمام همت خود را صرف کرد تا ارتش را به سپاه نزدیک کند و دست برادری و وحدت را به سوی سپاه دراز کرد، چرا که معتقد بود؛ توقف در یکسال اول جنگ که آکنده از ناکامی بود، بدلیل عدم وحدت بین ارتش و سپاه و عدم محاسبه قدرت سپاه در رزم و محاسبههای غلط در طرحریزی، حاصل شده بود.
این شهید در خاطرات خود بیان میکند: «متأسفانه مسئولین رده بالای ارتش در سال اول جنگ، به شدت مخالف بوجود آمدن این وحدت (وحدت بین سپاه و ارتش) بودند و میگفتند این دو ارگان با هم نمیخوانند. پاسدارها چهرههای تازهکار هستند و تخصص ندارند. ارتش سازمان یافته است. نباید اینها بیایند، اوضاع بهم میخورد.» (ناگفتههای جنگ- خاطرات شهید صیاد- صفحه 202)
در حالی که شهید صیاد عکس این فکر میکرد و اعتقاد داشت که حضور سپاه در کنار ارتش در صحنه رزم، موجب پیروزی رزمندگان میشود و در اولین عملیات مشترک ارتش و سپاه در سال دوم جنگ (عملیات طریقالقدس، فتح بستان)، زمانیکه تیم طرحریزی عملیات از سوی ارتش تحلیل کردند که نقاط ضعف خودی فراوان است و نقاط قوت دشمن باعث برتری بر نیروهای خودی شده است، ایشان با دلِ روشن بر حاشیه همان برآورد عملیاتی نوشت: «با حضور نیروهای سپاهی و بسیجی در کنار ارتش، تحولی اتفاق افتاده و ترکیب مقدس ارتش و سپاه، باعث پیروزی اسلام میشود.» و وعده این پیروزی را صریح بیان کرد و پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات طریق القدس، نظریه شهید صیاد را به اثبات رساند.
سردار محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دوران جنگ، دست شهید صیاد را به گرمی فشرد و در قالب یک قرارگاه مشترک (قرارگاه مرکزی کربلا)، اقدامات خود را شروع کردند و پیروزی یکی پس از دیگری بدست آمد.
شهید صیاد مخالف ابزارمحوری بود و سال اول جنگ را نیز از همین زاویه نقد میکرد و معتقد بود؛ طراحان نظامی در سال اول جنگ، از علم نظامی چیزی سرشان نمیشد و با روحیه ناسیونالیستی، طرحها و نقشههای ذهنی میکشیدند و با شکستهایشان، نیروهای خودی را مأیوس میکردند.
شهید صیاد در خاطرات خود میگوید:
«برای برادران سپاه، صحنه عمل که میدانی برای کار داشته باشند، ایجاد نشده بود. یکسال توقف، دلالت بر این میکرد که نیروهای خودی کم کم دارند به یأس میرسند که بتوانند حداقل دشمن را در خاک خودمان نابود یا از آن بیرون کنند. اطراف بنیصدر را مشاورانی گرفته بودند که به جز یک مقدار آگاهیهای تئوری، از علم نظامی چیزی سرشان نمیشد.
بنیصدر را امیدوار کرده بودند که به زودی حساب دشمن را میرسیم با همان روحیه ناسیونالیستی. حتی در اتاقهای جنگ، خیلی راحت طرح نابودی دشمن را نشان میدادند. فِلِشها نشان دهنده این بود که دشمن منهدم میشود. بنیصدر هم گمان میکرد آن فلشها که روی نقشه کشیده شده، در روی زمین هم راحت انجام میشود. دو سه تا عملیات هم انجام داده بودند. در تکی در اهواز (هویزه) شاید 700-800 اسیر هم گرفتند اما صدایش را در نیاوردندکه چه بر سرمان آمد و در پاتکی که دشمن زد، چگونه عقب زده شدیم و قتل عامی که بچههای سپاه شدند. (که البته یک حماسه شد) وقتی نتیجه تلاشها اینطوری شد، یکسال گذشت و به جایی نرسیدیم، همان طراحان نظامی به بنیصدر برآورد داده بودند که دلیل توقف و دلیل اینکه نمیتوانیم جلو برویم، این است که توان رزمی ما نسبت به دشمن در سطح پایینتری است و با این توان نمیتوان جنگید. باید توان رزمی را بالا برد. هواپیما، تانک، توپ، مهمات و جنگ افزارهای دیگر. (ناگفتههای جنگ- خاطرات شهید صیاد- صفحات 195، 198 و 199)
به نظر می رسد؛ شهادت فرماندهان شهید و همه شهدا، به ما جسارت میدهد تا عرصههای تفکر درباره جنگ، دفاع و شهدا را کشف کنیم بویژه در سال «اقدام و عمل» و جز این، انتظار دیگری وجود ندارد.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (دوشنبه) در دیدار آقای «نورسلطان نظربایف» رئیسجمهوری قزاقستان با اشاره به ضرورت افزایش همکاریهای دو کشور در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی، بین المللی و مبارزه با تروریزم خاطرنشان کردند: برخی قدرتها بهویژه امریکا در ادعای مبارزه با تروریزم صادق و جدی نیستند اما کشورهای اسلامی میتوانند با همکاریهای صادقانه، این تهدید را از جهان اسلام دور کنند.
حضرت آیت الله خامنهای کمک امریکاییها به داعش در عراق را نمونهای از برخوردهای غیرصادقانه ائتلافهای گوناگون مدعی مبارزه با تروریزم برشمردند و گفتند: آنها برای توجیه برخوردهای دوگانه خود، تروریزم را به دو نوع خوب و بد تقسیم میکنند.
رهبر انقلاب با اشاره به ملیت اروپایی عاملان حوادث تروریستی در اروپا و همچنین حضور پر رنگ افرادی از این کشورها در گروههای تروریستی در سوریه و عراق، افزودند: این واقعیتها نشان دهنده جدی نبودن غرب و بهویژه امریکاییها در مبارزه با تروریزم است.
ایشان دنیای امروز را دنیایی متلاطم توصیف کردند و افزودند: کشورهای اسلامی امروز از سویی با خطر گروههای تروریستی که بهنام اسلام و در واقع علیه اسلام و مسلمانان فعالیت میکنند، مواجهند و از سوی دیگر برخی قدرتهای غربی تمایل ندارند که کشورهای مسلمان، متحد و در کنار یکدیگر باشند.
حضرت آیت الله خامنهای، مقابله با خطر تروریزم و برخوردهای دوگانه قدرتها را نیازمند افزایش همکاری کشورهای اسلامی در چارچوب سیاستهای عقلانی و منطقی دانستند و گفتند: ما با کشورهای مسلمان احساس برادری میکنیم و مواضع ایران و قزاقستان نیز در بسیاری از مسائل جهانی یکسان است.
رهبر انقلاب با اشاره به همکاریهای قزاقستان با ایران در مجامع بینالمللی تأکید کردند: با وجود «دین، تاریخ و فرهنگ مشترک» و «ظرفیتهای فراوان دو کشور»، روابط تجاری و اقتصادی در سطح نازلی قرار دارد و ما از افزایش همکاریها در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، تجاری، حمل و نقل و همچنین همکاری در موضوع رژیم حقوقی حوزه دریایی مشترک استقبال میکنیم.
در این دیدار که آقای روحانی رییس جمهور نیز حضور داشت، آقای «نورسلطان نظربایف» رییس جمهوری قزاقستان، ایران را همسایهای بزرگ، قدرتمند و قابل اعتماد و اتکا دانست و گفت: دو کشور ظرفیتهای فراوانی برای توسعه روابط دارند و ما در این سفر در خصوص برنامههای اقتصادی و تجاری مهمی به توافق رسیدیم که موجب رشد و افزایش همکاریها خواهد شد.
رئیسجمهور قزاقستان، تروریزم را تهدیدی جدی خواند و با اشاره به بروز حوادث تروریستی در غرب و تلاش غربیها برای معرفی اسلام به عنوان نماد تروریزم، گفت: تروریزم و سیل مهاجرت آوارگان، در واقع ناشی از مقابله با دولتهای قانونی کشورهای منطقه توسط قدرتهای غربی است، زیرا هنگامی که دولت مرکزیِ با ثبات در کشوری از بین برود، تروریزم جانشین آن میشود.
آقای نظربایف با اشاره به اقتدار جمهوری اسلامی ایران و نفوذ معنوی رهبر معظم انقلاب اسلامی در کشورهای اسلامی گفت: من با نظرات جنابعالی در خصوص وحدت جهان اسلام کاملاً موافقم و باید به همه جهان نشان دهیم که اسلام، دینِ پیشرفت، اتحاد و مبارزه با تروریزم است.
سرویس بین الملل «انتخاب»؛ فارین پالسی نوشت: در سال 2014 و از لحظه ای
که جنگجویان داعش به شهر موصل یورش بردند و پس از آن تا عمق مناطق کردنشین
عراق نفوذ کردند، جنگل های ارشمند منطقه الدبس برای شهروندانش بیش از آنکه
موهبت باشد موجب مصیبتشان شد.
این روستا که در تپه های شمال شرقی
مرکز بخش کردنشین عراق، اربیل قرار دارد، زمانی محل گردش و تفریح بود. حالا
شاخ و برگ انبوه آن توسط جهادی ها برای حمله به شهرشان استفاده می شود.
فرماندهان نیروهای پیشمرگه محلی نگران بودند دشمنشان تاکتیک هایی که در
مناطق دیگر به کار برده را تکرار کرده و درختان را به آتش بکشند تا با
ایجاد دود روی اهدافشان حملات هوایی را بی فایده کنند.
مدافعان این
شهر درست پیش بینی کرده بودند – تروریست ها در نهایت از این جنگل به عنوان
سلاح استفاده کردند. اما استراتژی آن ها متفاوت از آن بود که نیروهای
پیشمرگه تصور می کردند: به جای استفاده از پوشش شاخ و برگ برای پیشروی
نظامی، نظامین داعش از آن به عنوان بخشی از استراتژی زمین سوخته استفاده
کردند تا زندگی در این منطقه را برای ساکنانش ناممکن کنند.
در یک
روز ابری در اوایل ژانویه 2015 دسته ای از گرازهای وحشی وحشت زده از میان
بازار میوه روستا گذشتند و لحظاتی بعد بود که بوی چوب سوخته به مشام رسید.
سربازان کرد به درون جنگل هجوم بردند تا در جاهایی که آتش هنوز منتشر نشده و
در میان انبوه درختان بلوط به دنبال سربازان دشمن بگردند. پس از یافتن جسد
دو سرباز داعشی، زنجیره انسانی ایجاد کردند تا سطل های آی را از رود زاب
برای خاموش کردن آتش برسانند.
اما دیگر دیر شده بود. شعله هایی که
در هفت نقطه مختلف بر پا شده بود، ذخایر گونی های یونجه و ردیف کندوهای
زنبور عسل را در به آتش کشید و حریق وسیعی شکل گرفت. چمن به سرعت می سوخت و
با خود گله های در حال چرا و اسطبل های پر از ماشین آلات باارزش کشاورزی
را به آتش می کشید. تا زمانی که سربازان کمکی از جبهه های جنگی مناطق نزدیک
به نیروهای پیشمرگه ملحق شوند، اکثر دومین دشت جنگلی بزرگ عراق به آخرین
تلفات نبرد با داعش تبدیل شده بود.
13 سال درگیری و جنگ گاه و بیگاه
در عراق طبیعت آن را به نابودی کشانده است. استان های مرکز کشاورزی نینوا و
کرکوک با اشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003 دچار آشوب شد. حتی در دهه
1980 و هنگامی که صدام حسین کشاورزان را به زور مجبور به شرکت در عملیات
نظامی علیه ایران کرد، زمین داران گزینه ای جز کنار آمدن با شرایط بی ثبات
جنگ نداشتند.
برای کشاورزانی که همچنان با مشکلات گذشته دست و پنجه
نرم می کنند، وارد شدن ضربه آخر توسط داعش می تواند آن ها را بیش از پیش در
بدبختی فرو ببرد – و احتمالا به معنای به صدا در آمدن ناقوس مرگ کشاورزی
در بخش های بزرگی از این کشور باشد.
دست کم یک میلیون هکتار زمین
قابل کشت با ورود داعش و استراتژی های فاجعه بارش غیرقابل استفاده شده است.
غارت های سازمان یافته داعشی ها اکثر لوازم مورد نیاز برای کشت دوباره را
از کشاورزان ربوده است. در اقدامی بی سابقه، برخی از عراقی ها شاهد آن
بودند که زمین هایشان بی هیچ دلیل نظامی توسط دشمنانشان به هنگام عقب نشینی
به آتش کشیده شد.
فرهاد هماد عمر، شیخ یزیدی که با آغاز نسل کشی
این گروه قومی-مذهبی باستانی در آگوست 2014 از مزرعه خود در پایین کوه
سنجار به اردوگاه پناهجویان در قله کوه رانده شد، می گوید: با زندگی در این
منطقه، قبلا هم شاهد آشوب بوده ایم. اما هیچ وقت در گذشته ندیدیم کسی به
عمد زمین هایمان را به آتش بکشد. هیچ وقت کسی تلاش نکرد تمام اسباب امرار
معاشمان را نابود کند. هیچ وقت با همچین حیواناتی روبرو نشده بودیم.
مقامات
کشاورزی عراقی از آنچه رخ داده بسیار مبهوت شده اند و هنوز نتوانسته اند
ارزیابی دقیقی از تمام خسارات وارده داشته باشند، که بخشی از علت آن قرار
داشتن اکثر بهترین زمین های عراق در دستان داعش است.
مهدی مبارک،
رئیس اداره کشاورزی کرکوک در هنگام گفت و گویمان در دفترش با عصبانیت دست
هایش را به هوا می برد و می گوید: اینجا 250هزار هکتار زمین زراعی است، و
داعش همچنان 40هزار هکتار آن را در دست دارد.
اما حتی بدون آمار دقیق هم بزرگی میزان نابودی به بار نشسته در مناطقه تازه آزاد شده از داعش قابل مشاهده است.
عمر،
کشاورزی ایزدی اهل سنجار با ناامیدی از آینده کشاورزی در عراق می گوید:
اجداد ما کشاورزی را اختراع کردند. واقعا شرم آور است که در اینجا نابود
شود.