کسانی که برهم زدن یک سخنرانی را انقلابی گری می دانند،خود را تنظبم مجدد کنند

روزنامه جوان نوشت:اصولگرایی و اصلاح‌طلبی اگرچه در مبانی و رفتار گذشته خود هم‌وزن و هم‌ نسبت با انقلاب اسلامی نیستند، اما هیچ‌ یک نتوانستند فراگیری خود را به اثبات برسانند.

اصلاح‌طلبی هم در بعد آکادمیک و هم در بعد رفتاری نقطه مقابل انقلاب است و اصولگرایان نیز متهم به تحول‌ناپذیری در بستر زمان شده‌اند. مقام معظم رهبری تفسیری موسع از انقلابی‌گری ارائه کردند که هیچ‌کس برای ورود به آن بهانه‌ای نخواهد داشت. در تعریف جدید، مرزبندی سه‌گانه انقلابی، غیرانقلابی و ضدانقلاب کاملاً شفاف خواهد شد و به صورت طبیعی همه نخبگان کشور مدعی حضور در جریان انقلابی خواهند شد.

... باید نسبت انقلابی بودن با اعتدال، اصلاحات، توسعه، رفاه مسئولان، نوع نگاه به غرب، نوع نگاه به جنبش‌های اسلامی و اجرای شریعت روشن شود. بازتولید فضای جدید توسط مقام معظم رهبری فرصتی ذی‌قیمت را برای بخش درون نظام جریان اصلاحات فراهم کرده است. این رهیافت زمینه را برای رهایی نئواصلاح‌طلبان از مهره‌های پدرسالار و سوخته فراهم می‌آورد.

آنان که برای فرار از انگ اصلاح‌طلبی موجود، به دامن لاریجانی پناه می‌برند از این فرصت استفاده نمایند و این بهانه را برای انقطاع از مسیر آلوده و غبارآلود گذشته مغتنم شمارند. نمی‌توان هم انقلابی بود و هم دهها مانیفست و طرح و راهبرد و کتاب از گذشته اصلاح‌طلبان همچون جزوه «زیست مسلمانی»، «مانیفست جمهوریخواهی»، «مانیفست مشروطه‌خواهی»، «سند تأملات پنج‌ساله حزب مشارکت» و «جزوه حالا وقتش هست» را به عنوان انقلاب اسلامی قالب کرد. بنابراین بازتعریف چیستی انقلابی بودن و شعاع وسیعی که رهبری برای آن ترسیم کردند، می‌تواند به عنوان فرصت و بهانه‌ای برای رهایی موجه از گذشته پراشتباه نخبگان سیاسی باشد. با تعریف رهبری نه کسی می‌تواند مردم را رها کند و به دنبال مبارزه با امریکا باشد و نه کسی می‌تواند با کمک امریکا با انقلاب امام معارضه کند و نه لازم است همه صددرصد در قله انقلابی‌گری باشند. سقف و کفی که رهبری برای انقلابی‌ بودن تعیین کردند می‌تواند آستانه تحمل در درون جریان انقلابی را تنظیم کند و کسانی که در مسیر امام نه در خط مقدم مبارزه که در قاعده «شایعت و بایعت و تابعت» هم همراه انقلاب باشند  محترم شمرده شوند. با شکل‌گیری دوگانه جریان انقلابی ـ غیرانقلابی باید نخبگان معتقد به انقلاب اسلامی با هر درجه‌ای از اعتقاد، خود را تنظیم مجدد نمایند تا زمینه‌ برطرف شدن نقارها و شکاف‌ها فراهم شود.

آنان که به هم ریختن یک سخنرانی را انقلابی‌گری می‌دانند باید خود را تنظیم مجدد کنند و آنان که اصلاح انقلاب اسلامی را در متدهای سیاسی اجتماعی غرب می‌دانند باید تعیین تکلیف شوند. فضای جدیدی که رهبری ترسیم کردند مصداق واقعی «المتقدم لهم مارق، والمتأخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق» است. تندروها باید برگردند و آنان که عقب مانده‌اند باید برسند تا انقلاب اسلامی به خاستگاه اصلی خود که صف‌آرایی جریان انقلابی در مقابل جریان غیرانقلابی و استکبار است برسد و مجدداً سردرگمی دشمنان را نظاره‌گر باشیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.